الهی به امید تو ...

        به تماشا سوگند

                                                          و به آغاز کلام

 

این وبلاگ با نام و یاد خداوند در تاریخ هفدهم آبان ماه ۱۳۸۹ همزمان باسال روز

 ازدواج آسمانی حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا (س) در کتابخانه مرکزی قم ساخته شد.

 در این وبلاگ قصد دارم در مورد خدا، ایمان، انسان، اخلاق، تقدیر و توکل، عشق و محبت،

تفکر، رشدو کمال، سکوت و آرامش،زندگی، تنهایی، مذهب، خودشناسی و خودسازی،

 روابط اجتماعی، معنویت، وفا و صمیمیت،  طبیعت و هزاران حرف ناگفته دیگر مطالبی

بنویسم و با شما  دوست عزیز درددل کنم و آن رااز صمیم قلب و ارادت مخصوص

 تقدیم کنم به پیشگاه:

پروردگارم، یگانه معبودم ،" او" که مرا آفرید، لذت دانستن علم را به من آموخت،

  لطف و فضل و کرمش را بی شائبه ارزانیم داشت،

 بدون آنکه شایستگی آن را داشته باشم.

  و سرانجام نیز روزی  مرا فرا خواهد خواند.

 به چهارده معصوم پاک، آنها که در لحظه لحظه عمرم،

 واسطه فیض الهی گشته تا بر پرتگاه تباهی نلغزم

  و مسیر زندگی ام را در هاله ای از نور  هدایت جستجو کنم.

مادرمِ، آرام جانم : که عشق در حضورش کلمه ای بیش نیست.

پدرم، که همیشه رهین راهنمایی و حمایتش می باشم،

 به او که پشتکار و خدمت را از او آموختم.

خواهرم و خواهرزاده ام رها : تکه های وجودم،

 عزیزانی که با وجودشان زندگی ام هرچه پربارتر و زیباتر شده است.

دوستان عزیزم: انسانهایی که زیبا می بینند، زیبا می گویند و زیبا زندگی می کنند.

و مهمتر از همه:

به زخم خوردگانی که با صبر و بردباری در مقابل امیال غیرمنطقی نفس خود پایداری می کنند.

امید آنکه پروردگار متعال آنها را و مرا نیز به احترام آنها مورد

عفو بی حساب و بی منتهای خویش قرار دهد.

                                                                          با سپاس از تمام محبتهای بی دریغشان

 

وقتی که من عاشق شدم، شیطان به نامم سجده کرد

آدم زمینی تر شد و آدم به عالم سجده کرد

من بودم و چشمان تو، نه عقل بود و نه دلی

چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی ... 

 

 

 

 

                                                                

 

 

دیالوگ به یاد ماندنی در فیلم سعادت آباد به کارگردانی مازیار میری ...

 

 

حامد بهداد: الان که فقط باید جنسه چینی بخری ، بی ناموسا دنیارو گرفتن!


امروز فرداست که هممون باید بریم زنه چینی بگیریم!


ارزون تموم میشه ...


نه مهری نه چیزی ، زبونتم نمیفهمن راحت!...


دیالوگ به یاد ماندنی در فیلم اینجا بدون من به کارگردانی بهرام توکلی ...

 

 

 

احسان (صابر ابر):

 

کسایی که پشت سر هم یه فیلم رو دوبار تماشا میکنن به نظر آدم های عجیبی میان...

 

اما این احساسیه که نمیشه به همه توضیحش داد...

 

وقتی هنوز شخصیت های یه فیلم تو ذهنت زنده ان و دارن نفس میکشن،

 

می تونی روی پرده به چشم هاشون خیره بشی...

 

میتونی باهاشون حرف بزنی...

 

میتونی سرنوشتشون رو تغییر بدی...

 

این طوری میتونی واقعیت رو به شکل خواب و رویا بازسازی کنی...

 

می تونی توی صندلی سینما فرو بری...

 

لحظه ای که چراغ ها خاموش میشه، معجزه اتفاق می افته...

 

درست تو لحظه ای که حس می کنی هیچ راهی برای فرار باقی نمونده.

 

مهم فقط اینه که با همه توانت ادامه بدی...

 

همه چی درست از همین جا شروع میشه...

 

 

فهم و شعور...

 

فــــهــــــم و شـــــعـــــــور رو نــــــمیشه به کسی یاد داد،

 

ذاتــــــــــیـــــــه .....

 

پس خودتون رو خسته نکنید،

 

یا داره یا نداره !!!!!

 

 ولادت ستاره پرفروغ کوثر ، بانوی فصاحت و اعجاز  حضرت زینب علیها السلام مبارک باد...

 

 

 

 

تشنگی بهانه بود ...

آب اگر چه بی صداترین ترانه بود

تشنگی بهانه بود

من به خواب های کوچک تو اعتماد داشتم

چشم های عاشق تو را به یاد داشتم

می وزید عطر سیب

سمت خواب های ساده و نجیب

من به جست و جوی تو

در هوای عطر موی تو

رفت و آمد کبود گاهواره ها

زیر چتر روشن ستاره ها

 

تا هنوز عاشقم

تا هنوز صبر می کنم

ابر می رسد

باد مویه می کند

چکه چکه از گلوی ناودان

یاس تازه می دمد

 

تا هنوز تشنه ام

تا هنوز تشنگی بهانه است

آب بی صدا ترین ترانه است...

 

                                                                                  "عبدالجبار کاکایی"

دیالوگ به یاد ماندنی در سریال ارمغان تاریکی به کارگردانی جليل سامان ...

 

سارا (لیلا زارع) : من هیچ وقت هم چین عکس بزرگی نگرفته بودم ،

 

دستت درد نکنه ... تو کارت خیلی خوبه


مجید(آرش مجیدی) : سوژه م خوب بود


-مجید ؟


-بله ؟


-تو عاشق من شدی مگه نه ؟!


-آره ...


-باورم نمیشه تو مال منی


-من مال خودمم نیستم چه برسه به تو


-مال خودت شاید نباشی ! اما مال منی ...


-چی گفتی ؟!


سارا عکسش را بالا و جلوی صورتش میگیرد و آرام میخندد ...

 

زن ...

 
 

 

 

شبیه باد همیشه غریب و بی وطن است


چقدر خسته و تنها، چقدر مثل من است


کتاب قصه پر از شرح بی وفایی اوست


اگرچه او همه ی عمر فکر ما شدن است


چه فرق می کند عذرا و لیلی و شیرین؟


که او حکایت یک روح در هزار تَن است


قرار نیست معمای ساده ای باشد:


کمی شبیه شما و کمی شبیه من است


کسی که کار جهان لنگ می زند بی او


فرشته نیست، پری نیست، حور نیست؛

 

او زن است ، زن ....

 

 

شخصیت داشته باشی...

 

برای جذبِ دختری که چشم و دلش سیر باشه ،

 

لازم نیس پولدار باشی ... !

 

فقط کافیه شخصیت داشته باشی!!!...

 

کودک آزاری ...

 

 

کاندوم نبود؟! قرص نبود؟! سقط نبود؟!

 

پس دو نفر خواستن تا یک نفر اضافه شود!

 

بشکند دستی که کوچکتر از خود را میزند!

 

لال شود زبانی که به ضعیف بد میگوید!

 

و بمیرد کسی که بیگناهی را آزار میدهد !....

 

 

سالروز میلاد امام رضا (غ) بر همگان مبارک....


شب قدر


این شب میان سجده سبزت اگر بر خاطرت رد شد خیال من دعایم کن

اگر در خاطرت داری تو رفتار بدی از من حلالم کن ....

 

متن .....شب قدر


خالق من "بهشتی" دارد، نزدیک، زیبا و بزرگ؛


و "دوزخی" دارد به گمانم کوچک و بعید،


و در پی دلیلی ست که ببخشد ما را؛


گاهی به بهانه یک دعا در حق دیگری،


شاید امشب آن شب بی دلیل باشد


دعاگویتان هستم


دعایم کنید ...

کارت زیبا شهادت امام موسی کاظم

شب ارزوها


شب لیلة الرغائب


شبی كه ملائك راغب به آمدن به زمین وبردن آرزوهای مابسوی خداوندند


هنگام عبادت وخواندن نمازمخصوص وبارانی شدن چشمان ووصل دلتان به معبودمهربان


مرا از یاد مبر كه من نیز به یادتان خواهم بود.


اللهم عجل لولیک الفرج

شب ارزوها


وقتی سکوت خدا رو در برابر راز و نیازت دیدی


نگو خدا با من قهراست!



او به تمام کائنات فرمان داده تا حرف دلت را بشنود



پس حرف دلت را بگو ...



الهی در شب آرزوها، هیچ کدام از آرزوها ؛



آرزو نمانــــــــــــد



آمین...

رفتم اعتکاف

ببخشید اگه چند روزی درخدمت دوستان نبودم

آخه رفته بودم مهمونی البته ازاون مهمونی ها

خدا منو مهمون کرده بوده جای همه ی دوستان سبز اعتکاف بودم

واسه همه دعا کردم نمی دونید چه بهشتی

بودبخدا میشد اونجا خدا روحس کرد

هرچه از مناجات های حاج مهدی بگم

کم گفتم چون كه بهترین مداح کاش شماهم بودین و

عشق بچه ها به خداشون و میدیدن

من که نفهمیدم لحظه ها چه جور اونجا گذشت

حالا می فهمم چقدر خدا منو دوست داره که منو تو مهمونیش راه داده

منو بین خوباش قرار داده اینم یه شعر

که سید( آقای انجوی نژاد) میخوندو

ما خیلی حال میکردیم

واستون می نویسم که شما هم خوشتون بیاد

مرغ دلم پرمیزنه         مثل پرنده توقفس

چاره ی درد دل من       هق هق ونفس نفس

می خوام مثه دیوونه ها     سربه بیابون بزنم

دادبزنم به آسمون       خداخدا دوست دارم

اینم عکس سید خدا واسمون نگهش داره

که کانون رهپویان وصال و راه انداخت که ماهم

بین خوبا جا بشیم اگه شما هم نرفتین

اعتکاف ایشالا سال دیگه برین وببینید

که چه بهشتی خداروشکر میکنم که بهترین نعمتش

یعنی رفتن به اعتکاف ونصیبم کرد

واصه شهدای کانون یک صلوات بفرستین

التماس دعا

ماه رجب

 

رجب بهانه ای است برای دوستی با خدا 

 لحظه هایتان سرشار از این دوستی باد .

شب آرزوها ...

شب آرزوهاست

باید دری برای مناجات وا شود

تا درد بی دوای گناهم دوا شود

باید کسی که نزد خدا دارد ابرو

وقت سحر به یاد دلم در دعا شود

التماس دعا

روزت مبارک عزیزترین!!!...


وقتی سیزده به در زهر مار میشود!... روز سیزئه بدر بذار

 

 

کارت وفات زینب........................باز نمیشه

کارت عید .....................سبزه

کارت  عیدتان مبارک.................

کارت پستال سال نو مبارک ..................قرمز

 

دعای سال نو ........................سبزه

شعری در مورد حضرت زهرا (س) ...

 

 

دختر فکر بکر من غنچه ی لب چو وا کند


از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند


طوطی طبع شوخ من ، گر كه شكر شكن شود


كام زمانه را پر از شكّر جانفزا كند


بلبل نطق من ز یك نغمه عاشقانه ای


گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند


خامه ی مشکسای من گر بنگارد این رقم


صفحه ی روزگار را مملکت ختا کند


مطرب اگر بدین نمط ساز طرب كند گهی


دائره ی وجود را جنّت دلگشا كند


منطق من هماره بندد چو نطاق نطق را


منطقه ی حروف را منطقه السما کند


شمع فلک بسوزد از آتش غیرت و حسد


شاهد معنی من ار جلوه ی دلربا کند


نظم برد بدین نسق از دم عیسوی سبق


خاصه دمی که از مسیحا نفسی ثنا کند


وهم به اوج قدس ناموس اله کی رسد؟


فهم که نعت بانوی خلوت کبریا کند؟

ناطقه مرا مگر روح قُدُس کند مدد

تا که ثنای حضرت سیدة النسا کند


فیض نخست و خاتمه نور جمال فاطمه

چشم دل ار نظاره در مبدا و منتها کند

صورت شاهد ازل، معنی حسن لم یزل

وهم چگونه وصفِ آیینه حق نما کند؟

مطلع نور ایزدی مبدا فیض سرمدی

جلوه ی او حکایت از خاتم انبیا کند

بسمله صحیفه ی فضل و کمال معرفت

بلکه گهی تجلی از نقطه ی تحت با کند

دایره شهود را نقطه ملتقی بود

بلکه سزد که دعوی لو کشف الغطا کند

حامل سر مستسر حافظ غیب مستتر

دانش او احاطه بر دانش ما سوا کند

عین معارف و حکم بحر مکارم و کرم

گاهِ سخا محیط را قطره ی بی بها کند

لیله ی قدر اولیاء، نور نهار اصفیاء

صبح جمال او طلوع از افق علا کند

بضعه ی سید بشر ام ائمه ی غرر

کیست جز او که همسری با شه لا فتی کند؟

وحی و نبوتش نسب جود و فتوتش حسب

قصه ای از مروتش سوره هل اتی کند

دامن کبریای او دسترس خیال نی

پایه ی قدر او بسی پایه به زیر پا کند

لوح قدر به دست او، کلک قضا به شصت او

تا که مشیّت ِ الهیّه چه اقتضا کند

در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان

در نشآت کن فکان، حکم به ما تشا کند

عصمت او حجاب او عفت او نقاب او

سر قدم حدیث از آن سرو از آن حیا کند

نفخه ی قدس بوی او، جذبه ی انس خوی او

منطق او خبر ز«لاینطق عن هوی» کند

قبله ی خلق روی او کعبه ی عشق کوی او

چشم امید سوی او تا به که اعتنا کند

"مفتقرا" متاب روی، از در او به هیچ سوی

زانکه مس وجود را فضّه ی او طلا کند

 

                                                                   علامه کمپانی

روناک یونسی ...

 

روناک یونسی، پری دریایی سینمای ایران!

زاده امروز ...روز تولد

 

شروع ميكنم با جمله اي ناپايان و بي آغاز!

انگار در همين نزديكي بود آمدم

به جايي كه نميدانم چگونه در اين آسمان ،

 به بلنداي زمان نامعلوم هميشه پروانه وار

در سرزمين ابري و سپيد دلم ،

اميد پديدار مي شود!

مي خواهم ميلاد خويش را اكران كنم بسوي تقويم امروز،

با نگاهي بلند و با فردايي بسيار!

با تازگي حركتم را مي برم بسوي اراده اي محكم ،

براي رسيدن به خواسته هاي دلم در همين نزديكي ...!!

 

 تولد من ، دوباره امروز زاده شدم  ...

 

والنتاین مبارک........................باز نمیشه