آرامش امید زیبای زندگی

آرامش امید زیبای زندگی

موفقیت ، آرامش ، اراده ، تلاش ، زندگی ، مرگ ، زیبایی ، زشتی ، تلاش برای کسب آرامش واقعی ، جملات زیبا ، آرام و الهام بخش برای زندگی بهتر ، زندگی ، راز بزرگی است که در ما جاریست ... شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت ، جملات زیبا , جملات تکان دهنده
آرامش امید زیبای زندگی

آرامش امید زیبای زندگی

موفقیت ، آرامش ، اراده ، تلاش ، زندگی ، مرگ ، زیبایی ، زشتی ، تلاش برای کسب آرامش واقعی ، جملات زیبا ، آرام و الهام بخش برای زندگی بهتر ، زندگی ، راز بزرگی است که در ما جاریست ... شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت ، جملات زیبا , جملات تکان دهنده

چگونه با شاد بودن روح خود را بزرگ سازیم

بهانه کوچک خوشبختی

چگونه با شاد بودن روح خود را بزرگ سازیم

«شاد بودن» در ظاهر خیلی ساده به‌نظر می‌رسد اما آدم‌ها یاد گرفته‌اند به‌جای این‌که برای ناراحتی و دلخوری‌شان دنبال دلیلی باشند، برای شاد‌بودن دنبال دلیل قانع‌کننده‌ای بگردند


«شاد بودن» در ظاهر خیلی ساده به‌نظر می‌رسد اما آدم‌ها یاد گرفته‌اند به‌جای این‌که برای ناراحتی و دلخوری‌شان دنبال دلیلی باشند، برای شاد‌بودن دنبال دلیل قانع‌کننده‌ای بگردند تا بتوانند لبخند بزنند اما ساده‌ترین جمله‌ای که می‌توانید با آن در زندگی‌تان یک شاهکار بزرگ به‌وجود بیاورید این است: «شادمانی دلیل نمی‌خواهد» همین! «استریم‌پائولین» نویسنده مشهور موفقیت، در مقاله‌ای به اسم «شادی را انتخاب کن» به شما یاد می‌دهد چگونه با انتخاب و مدیریت درست، شادی را به‌خود هدیه کنید، چگونه آن را بسازید و از آن برای تعالی روح و جسم خود استفاده کنید.



شادی به سویت می‌آید

در حال حاضر مردم در سراسر دنیا گرایش بسیار زیادی به خواندن کتاب‌های روان‌شناسی با معیارهای مثبت اندیشی دارند. بررسی فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز نیز نشان می‌دهد که کتاب «بازگشت شادی» نوشته تونی هسی پرفروش‌ترین کتاب روان شناسی شده است. ما معتقدیم آن‌هایی که اطلاعات خود را بالا می‌برند و کتاب‌هایی با این عنوان را می‌خوانند همان‌هایی هستند که شادی را انتخاب می‌کنند. مردمی از این دست، تصمیم می‌گیرند شاد باشند و حتی در شرایط بد اقتصادی با کمک کردن به یکدیگر شادی را به دست می‌آورند. ما برای شما یک توصیه داریم و آن این‌که با کفش آهنین به‌دنبال شادی نگردید بلکه آن را انتخاب کنید و با این انتخاب مطمئن باشید شادی خودش به سوی شما می‌آید.



وقتی شغلت را دوست داری

انسان‌هایی که شغل‌شان را دوست دارند و محیط کاری خوبی دارند نسبت به آن‌هایی که از این مزایا محروم هستند انسان‌های شادتری هستند. شاید لازم است این مورد را نیز به شما یادآوری کنیم که روان‌شناسان ثابت کرده‌اند موفقیت باعث شادی نمی‌شود این شادی است که موفقیت را به همراه دارد. از نظر بیولوژیکی نیز همین کافی است که بدانید شادی باعث انتشار دوپامین و سروتونین در مغز می‌شود. این مواد میزان یادگیری مغز را افزایش داده و به سازماندهی، نگه داشتن و بازیابی سریع‌تر اطلاعات کمک می‌کند.



یک اتفاق ساده

شادی حتما نباید به خاطر انجام کارهایی بزرگ باشد بلکه اتفاقات ساده زندگی مثل بالا رفتن از یک درخت یا یاد گرفتن سوت زدن می‌تواند شادی را به شما هدیه دهد یعنی کارهای مثبت هر چند هم کوچک باشند اگر هر روز تکرار شوند تغییرات بزرگی را در ساختارهای عصبی مغز ایجاد می‌کنند و با ایجاد تغییرات کوچک در روزهای عادی زندگی است که شادی به سمت انسان می‌آید. به عبارتی شما شادی را انتخاب کرده و برای ماندگار شدنش مدیریت کرده‌اید. فراموش نکنید که شادی‌های کوچک راندمان کاری را نیز بالا می‌برد و مدیران تجاری باهوش و موفق با درک این فرآیند و بررسی اهمیت آن، زمینه شادی کارمندان خود را فراهم می‌کنند. آن‌ها همان افرادی هستند که بهترین‌های امروز دنیای تجارت را تشکیل می‌هند.



ساختار مغزتان را تغییر دهید

بودا می‌گوید: «اعصاب از شادی، عشق و خرد تشکیل شده است».نظریه انعطاف پذیری مغز که 40 سال پیش مطرح شده است ثابت می‌کند که با تفکر و به شرط خواستن، می‌توان ساختارهای مغز خود را تغییر داد. محققان می‌گویند با تمرکز‌کردن، می‌توان انرژی و اطلاعات را به‌طور مستقیم به مدارهای عصبی هدایت کرده و به این ترتیب می‌توان فعالیت‌های مغز و ساختار آن را تغییر داد. آن‌ها می‌گویند:‌ «تمرکز بر افکار مثبت به جای تصورات منفی ساختار مغز را تغییر می‌دهد. به عبارتی هر بار که فردی مثبت اندیشی کند کمی از ساختار عصبی مغزش تغییر می‌کند. تکرار این عمل روزی چندبار به‌مدت طولانی می‌تواند تمام ساختار مغز را تغییر داده و فرد را به انسانی شاد که حس خوشبختی دارد تبدیل کند.»

منبع:اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir

راهی برای آزادسازی انرژی های درون

مرگ، راهی است برای آزادسازی انرژی های بیکران ما و سفر جاودانه ما به عمق. در برابر کسی که مرگ را شجاعانه پذیرفته، غیرممکنی وجود ندارد و هرچه هست، ممکن است.

مجله موفقیت:

1-
انسان، بسیاری از کارها را انجام نمی دهد؛ تنها به این دلیل ساده که می ترسد. او می ترسد از فقر، از نادان جلوه کردن نزد دیگران، از انتقاد دیگران، از سختی ها، از ناشناخته ها و از هزاران چیز دیگر. همین ترس ها هم می شوند بند و زنجیر او؛ برای این که کاری نکند و تا آخر عمر، همین طور معمولی، به زندگی اش ادامه بدهد؛ بدون خلق هیچ شاهکاری.


2- درواقع می توان چنین گفت: ترس ها، مانع از آزادسازی انرژی های بسیار ما برای خلق شاهکارهای زندگی هایمان شده اند. آنها، مانند دریچه هایی، جریان سیال انرژی های ما را سد می کنند و ما، ناچاریم که با انرژی های بسیار کمی، به زندگی های کم رمق خودمان ادامه بدهیم.

3- چه باید کرد؟ می توان سرمنشا همه ترس ها را، شناسایی کرده و خشکاند. سرچشمه کجاست؟ مرگ. آدمی، از چیزی به اندازه مرگ نمی هراسد. اصلا فرار از همین مرگ است که او را، به تکاپو و زندگی کردن وامی دارد. همه ترس های دیگر، از مرگ سرچشمه می گیرند. اگر تکلیف خودمان را با مرگ، یکبار برای همیشه روشن کنیم، همه ترس های دیگر، اندک اندک خشک شده و در مدتی کوتاه، دیگر هیچ ترسی باقی نمی ماند. بعد چه می شود؟ وقتی که موانعی، جریان انرژی ها را سد نکنند، آنها نیز چاره ای ندارند جز جریان پیدا کردن. به همین راحتی.

4- اگر از مرگ می هراسیم، بهترین راه، پناه بردن به خود مرگ است. باید به آن فکر کرد، با آن مشورت کرد، همراهش رفت و بعد، ترس از مرگ زایل و نابود می شود. که از قدیم الایام گفته اند از هرچه می ترسی، به سمتش برو و ترس، از تو خواهد ترسید و فرار خواهد کرد.

5- جنگاوران راستین دنیای قدیم، این موضوع را به خوبی درک کرده بودند. آنها از مرگ نمی هراسیدند و به همین سبب، سرزندگی را واقعا حس می کردند. یکی، دو سالی است که کتاب «هاگاکوره؛ مرام سامورایی» به فارسی ترجمه شده. سامورایی ها، جزو معروف ترین جنگاوران راستین دنیای قدیم بودند. آنها، آموزه های خاصی داشتند که نبرد در میدان رزم را، برایشان سهل می کرد. آنها، هر روز و هر لحظه، با مرگ زندگی می کردند و به مرگ های مختلف، فکر می کردند؛ مرگ زیر بارش تیرها، مرگ توسط شمشیرها، مرگ در رودخانه، مرگ توسط نیروهای مخفی دشمن و... چنین احساساتی، باعث می شد که آنها، تکلیف خودشان را با زندگی، با مرگ و با خدمت به اربابان خودشان روشن کنند. درواقع چنین طرز فکری، قدرتی استثنایی به آنها می بخشید؛ قدرتی که جنگاوران عادی، یارای مقاومت در برابر آن را نداشتند؛ جنگاوران عادی که جانانه نمی جنگیدند، چراکه می ترسیدند بمیرند و به خانه و کاشانه شان بازنگردند.


6- «طریقت سامورایی، در از جان گذشتگی است. ده مرد یا بیشتر، نمی توانند چنین مردی را از پا دربیاورند. عقل عادی نمی تواند کارهای بزرگ انجام دهد. باید مجنون شد و از جان گذشته.» این یکی نیز، جزو آموزه های همان سامورایی هاست و چنین باور و اعتقادی، باعث آزادسازی انرژی حیاتی و فیزیکی و روانی بسیاری در آنها می شد؛ و همین امر، باعث شد تا این چنین بر سر زبان ها بیفتند.

7- مرگ، آن قدر عظیم و ناشناخته است که هر پدیده دیگری، در برابرش رنگ می بازد. پول، دارایی، ترس از دیگران، پست، مقام، ماشین های مدل بالا، تمجید و تحسین دیگران، فقر و... در برابر عظمت مرگ، اصلا به حساب نمی آیند. درست مثل یک بهمن بزرگ می ماند؛ وقتی که می آید، دیگر همه چیز ارزش خود را از دست می دهد. اگر به مال و پول و دارایی و هوش خودتان می نازید، در برابر مرگ چاره ای ندارید جز تسلیم و بی خیال همه آنها شدن. و برخلاف چیزی که همه فکر می کنند، همسایگی با مرگ نه تنها شادی زندگی شما را نمی گیرد، بلکه به زندگی شما، شادمانی و شعفی عمیق تر و راستین تر می دهد؛ شادی و شعفی که سطحی نیست و عمیق است و اتفاقات ظاهری، نمی توانند آنها را از شما سلب کنند.

8- درواقع همسایگی با مرگ و زندگی کردن با آن و تکلیف خود را با آن روشن کردن، باعث تولید نگرش های جدیدی در انسان می شوند و این نگرش های جدید، تولید انرژی ها و توانایی های جدیدی را می کنند. شکست، در برابر کسی که از مرگ نمی ترسد و تکلیفش را با آن روشن کرده، اصلا به حساب نمی آید و مرد و زنی که از شکست نمی ترسد، می تواند دست به هر غیرممکنی بزند.

9- «امروز، شاید آخرین روزی باشد که بتوانم به تو بگویم چقدر دوستت دارم.» این جمله را، در مقدمه کتاب چهار میثاق نوشته اند؛ جمله فوق العاده ای است. واقعا چه دلیل محکمی وجود دارد که ما، تا فردا، تا هفته بعد، تا سال بعد زنده باشیم؟ اصلا چه دلیلی وجود دارد که زمین، تاسال بعد، زنده باشد؟ اگر زلزله خفیفی که یکی، دو ماه پیش در تهران آمد، مثلا هشت ریشتر بود، فکر می کنید الان بسیاری از ایرانی ها، کجا بودند؟ هیچ دلیل محکمی وجود ندارد. پس باید چنان زیست که انگار، امروز، روز آخر است؛ انگار این هفته، هفته آخر و امسال، سال آخر.


10- وقتی این اتفاق بیفتد، شادی های شما، عمیق تر، ترس های شما، فراموش، اراده شما بیکران، شخصیت شما منحصر به فرد و زندگی شما، یک شاهکار خواهد بود. برخلاف خیلی ها که فکر می کنند مرگ و اندیشیدن به آن، افسردگی می آورد، باید عرض کنم که اتفاقا مرگ و زندگی، دو روی یک سکه هستند و مرگ، راهی است برای آزادسازی انرژی های بیکران ما و سفر جاودانه ما به عمق. در برابر کسی که مرگ را شجاعانه پذیرفته، غیرممکنی وجود ندارد و هرچه هست، ممکن است. چنین فردی را، نمی توان به زانو درآورد و زندگی، روی نادیده خودش را، به او نشان خواهد داد. کدورت ها و نفرت ها، از او فرار خواهند کرد و شکوفه های عشق، در قلب او روییدن خواهند گرفت. باور کنید تفکر عمیق به چنین سوالی، می تواند شما را زیر و رو کند؛ به نفع یک زندگی برتر و بهتر و شما را فعال تر نیز خواهد ساخت؛ چراکه خودخواهی شما را از شما خواهد ستاند و فداکاری و خدمت به همنوعانت را برایتان به ارمغان خواهد آورد. 
 

باورهایتان واقعیت پیدا می‌کنند/ نیروی اراده را می‌توان با تمرکز روی هدف پرورش داد

اصل باور؛ هر چیزی را در مورد خودتان عمیقا باور داشته باشید واقعیت پیدا می‌کند.

سرویس اجتماعی برنا 

هر چیزی را کاملا باور داشته باشید واقعیت پیدا می‌کند. ذهن ما به طور طبیعی جلوی ورود اطلاعاتی را که با باورهایمان هماهنگ نباشد، سد می‌کند. یکی از یافته‌های ما این است که افراد موفق به‌خودشان کاملا اطمینان دارند و هرگز به شکست فکر نمی‌کنند.

عمل شما همیشه با باورهایتان هماهنگ است. مهمترین و ارزشمندترین سیستم باورهایی که می‌توانید بسازید ایجاد یک ضمیر خود آگاه مثبت بر پایه این باور است که رسیدن به اهداف مالی صد درصد ممکن است. این ذهن کامیاب را خودآگاهی مثبت می‌نامیم که در برابر تفکر مثبت قرار می‌گیرد. تفکر مثبت گاهی فقط به امید و آرزو محدود می‌شود اما خود آگاهی مثبت به این معناست که هر اتفاقی پیش آید، شما باز هم به موفقیت خودتان اطمینان کامل دارید.

عامل دیگری که به باورهای شما مربوط می‌شود نیروی اراده است. ما می‌دانیم که نیروی اراده اساس تمام موفقیت‌هاست و بر اساس اعتماد به نفس و اطمینان به توانایی در رسیدن به موفقیت و پیروز شدن بر همه موانع شکل می‌گیرد. نیروی اراده را می‌شود با پشتکار، تمرکز روی هدف، توجه زندگی نامه افراد موفق، گوش دادن به برنامه‌های صوتی مناسب و خواندن مطالبی که درباره موفقیت دیگران نوشته شده پرورش داد. هر چه اطلاعات شما در باره موفقیت بیشتر باشد، نیروی اراده تان برای رفع موانع و مشکلات بیشتر می‌شود.

به یاد داشته باشید موفقیت به ندرت اتفاق می‌افتد. در طول زندگی یک نسل، از هر صد نفر یک نفر ثروتمند می‌شود و فقط۵ در صد از آنها به استقلال مالی می‌رسند، یعنی شانس موفقیت ۱۹ به یک است. بنابراین برای موفق شدن باید ذهن تان مدام به موفقیت فکر کند، باید فعالیت را شروع کنید و مدام کار کنید.

برای کسی که بخواهد به موقعیت‌های بزرگ برسد کنترل خود و انضباط فردی بسیار ضروری است. ببینید آیا می توانید ۲۴ ساعت فقط درباره آنچه دوست دارید فکر کنید و صحبت کنید و درباره چیزهایی که دوست ندارید اصلا فکر نکنید، با این کار متوجه می‌شوید که در حال حاضر واقعا تا چه حد می‌توانید افکارتان را کنترل کنید. البته کار مشکلی است اما با تمرین به جایی می‌رسید که می‌توانید بیشتر اوقات فقط به هدف‌های مورد نظرتان فکر کنید. این کار تحول بزرگی درزندگی تان ایجاد می‌کند و جهت زندگی تان را تغییر می‌دهد. 

منبع:http://www.momtaznews.com/